رامیلارامیلا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

خاطرات رامیلا عشقم

مسافرت

خوشگله مامی روز چهارشنبه یعنی 23/06/1390 من و شما و مامان جون با ماشین بابایی رفتیم شمال ویلای خاله مهوش تا روز جمعه آنجا بودیم روز پنج شنبه رفتیم لاویج خیلی زیبا بود و بخاطر هوای خنکی که داشت تو سرماخوردی و آبریزش بینی داشتی شب خیلی بدخوابیدی و بیتابی کردی روز جمعه از به اتفاق خاله سوسن از آنجا برگشتیم. در کل خوش گذشت.
26 شهريور 1390

بدخوابی

عزیزم نمیدونم چرا دیشب بدخواب شده بودی البته چندروزیه که اینطور هستی نمیدونم بخاطر دندوناته یا یه چیز دیگه خلاصه که بدخوابیهاتم برای ما شیرینه دوستت دارم
21 شهريور 1390