مسافرت خرداد
رامی جونم از پنج شنبه تا دیروز رفته بودیم مسافرت کرمانشاه خیلی خوش گذشت مخصوصا به شما کلی کیف کردی ولی از پریشب سرما خوردی آب ریزش بینی و تب داری الهی قربونت برم آخه شبای اونجا خیلی سرده با اینکه میپوشوندمت ولی نمیدونم چرا سرما خوردی از بس شیرین کاری کردی همه میخواستن بخورنت با کارای بامزه ای که انجام میدادی بااینکه برات اسفند دود کردم و تخم مرغ شکوندم ولی فکر کنم نظرت زدن از بس شیرین بازی از خودت در میاری بامزه من ماشالله مثل بلبلی هرکی هرچی میگه بلافاصله پشتش تکرار میکنی. انقدر این کارارو کردی که هرکی به من میرسید میگفت توروخدا براش اسفند دود کن هرکی هم تا چشم منو دور میدید لپاتو میکشید.
ولی بخاطر سرماخوردگیت امروز نبردمت مهدکودک - البته اینو میدونی که از مهد خیلی بدت میاد نمیدونم چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شاید هم فردارو هم نبرمت و بذارمت خونه مادرجون پس فرداهم که پنج شنبه است و خودم خونه هستم در خدمت شما.
ایشالله که هرچی زودتر خوب بشی عزیز دلم الان خیلی دلم برات تنگ شده کاش پیشت بودم
درهرحال شعار همیشگیم
دیوونه وار دوست دارم
عاشقتم خیلی زیاد
نفسمی نازنینم
میبوسمت